مناجات فاطمیه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
سائـلی بـیچـارهام در بین راه افـتـادهام بیکـس و تنهـا شدم بیسرپـناه افتادهام باید امشب گریۀ سیری کنم بر حال خود بیحـیایی کردهام در قعـر چاه افتادهام هر چه دادی آبرویم در عوض هر روز و شب آبـرویت بُـردهام حال از نگـاه افتادهام دردسرشد این دو چشمیکه به هرجارفته است دیگر از حال دعا و اشک وآه افتادهام بر زبان گفتم تو را میخواهم اما در عمل هی دلت خون کردم و در اشتباه افتادهام نالههایم بین روضه بیاثر مانده ز بس بعـد هـیأتها دوبـاره در گـناه افتادهام خستهام از این گرفتاری ببین شرمندهام در بغل گیرم که من بیتکیه گاه افتادهام چارۀ کارم فقط راهی شدن تا کربلاست بـاز یاد آن حـریـم و بـارِگـاه افـتـادهام وای از آن لحظهای که خواهری ناله زده بـیبـرادر در مـیان یک سپـاه افـتادهام |